جدول جو
جدول جو

معنی حقحقه - جستجوی لغت در جدول جو

حقحقه
(تَ)
بلند برداشتن اسپ دست و پای را و جنبان رفتن وی. اول شب رفتن. (منتهی الارب). نیک رفتن به اول شب. (زوزنی). نیک برفتن. (دهار) ، لجاج در سیر تا راحله مانده شود یا هلاک گردد. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حقیقت آمیغ فرهود راستی باور واور، آشکار روشن مونث حقیقی: آمیغی، درست
فرهنگ لغت هوشیار