معنی حضار حضار (حُضْ ضا) جمع واژۀ حاضر. حاضران. حاضرین: یکی از حضار بعد از سماع تمامی این غزل را از قوال طلب کرد. (مقدمۀ کلیات سعدی) لغت نامه دهخدا