معنی حشی حشی (تَشْ) تاسه برافتادن کسی را. دمه افتادن کسی را. (منتهی الارب). به نفس نفس افتادن. تنگ شدن نفس و پیاپی شدن آن بعلت دویدن بسیاریا حمل باری گران و امثال آن، چسبیدن به اندرون خیک چیزی چون پوست که بوی آن زائل نشود لغت نامه دهخدا