جدول جو
جدول جو

معنی حزام

حزام
(حِ)
تنگ. (دستوراللغه). تنگ ستور. تنگ چارپا. تنگ اسب. (مهذب الاسماء). ج، حزم، دست بند طفل در گهواره. دست بند شیرخواره به گهواره. (منتهی الارب). بربند. بربند کودک. (مهذب الاسماء) ، آنچه بدوی بندند. (منتهی الارب).
- امثال:
جاوزالحزام الطبیین، کار از حد خود درگذشت
لغت نامه دهخدا