معنی حرقده حرقده (حَ قَ دَ) گره خشکنای گلو. سیبک. عقدۀ حنجور. گره گلو، ناقۀ اصیل و نجیب. ج، حراقد. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا