معنی حرج حرج (تَ) خیره شدن چشم، حرمت. حرام شدن چیزی، بحث، تنگی. (مهذب الاسماء). تنگ شدن. تنگی دل. (زمخشری) (ترجمان عادل). تنگ بودن لغت نامه دهخدا