جدول جو
جدول جو

معنی حراب

حراب
(تَ)
تحارب. حرب. احتراب. محاربت. جنگ:
ای بسا مرد شجاع اندر حراب
که ببرد دست یا پایش ضراب.
مولوی.
با خیال دزد میکرد او حراب.
مولوی.
من چو تیغ و آن زننده آفتاب
مارمیت اذ رمیت در حراب.
مولوی
لغت نامه دهخدا