جدول جو
جدول جو

معنی حذاء

حذاء
(حِ)
برابر. (دهار) (غیاث). ازاء. مقابل. (منتهی الارب). محاذات. ازاء. (زوزنی). مقابله. (زوزنی). رویاروی. روبرو: حذاءالشی ٔ، ازائه. (مهذب الاسماء) : اخبار عدل نوشروانی در حذای آن مکتوم بود. (جهانگشای جوینی) ، نعلین. (دهار). نعل. (منتهی الارب). کفش. هملخت. حذو. حذوه. حذه، سپل شتر. (منتهی الارب) ، سم اسب و جز آن. (منتهی الارب). ج، احذیه. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا