معنی حجیزی حجیزی (تَ یَ) منع کردن. بازداشتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : کانت بین القوم رمی ثم صارت حجیزی، ای تراموا ثم تحاجزوا. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا