حجاز، برای مثال شاهدان می کنند خانۀ زهد / مطربان میزنند راه حجیز (سعدی۲ - ۴۶۱)، شمس حق و دین بتاب بر من و تبریزیان / تا که ز تف تموز سوزد پردۀ حجیز (مولوی۲ - ۴۴۳)
حجاز، برای مِثال شاهدان می کنَنْد خانۀ زهد / مطربان میزنند راه حجیز (سعدی۲ - ۴۶۱)، شمس حق و دین بتاب بر من و تبریزیان / تا که ز تف تموز سوزد پردۀ حجیز (مولوی۲ - ۴۴۳)
یزید بن مسلم جرتی. اصل وی از جرت بود و به حزیز منتقل گشت. مسلم بن محمد صنعانی از وی روایت دارد. و ابن ماکولا وی را یاد کند. (سمعانی) (معجم البلدان). و رجوع به جرتی شود
یزید بن مسلم جرتی. اصل وی از جُرت بود و به حزیز منتقل گشت. مسلم بن محمد صنعانی از وی روایت دارد. و ابن ماکولا وی را یاد کند. (سمعانی) (معجم البلدان). و رجوع به جرتی شود
محمد بن عبدالرحیم بن محمد بن شیخ حریز حسینی قاسمی سیوطی مالکی. پس از سال 1120 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الکواکب الدریه فی حل الفاظ الجوهره اللقانیه’ در علم توحید در یک مجلد. (هدیه العارفین ج 2 ص 311)
محمد بن عبدالرحیم بن محمد بن شیخ حریز حسینی قاسمی سیوطی مالکی. پس از سال 1120 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الکواکب الدریه فی حل الفاظ الجوهره اللقانیه’ در علم توحید در یک مجلد. (هدیه العارفین ج 2 ص 311)
منسوب به حجاز. مؤنث: حجازیه. - آهنگ حجازی. رجوع به مادۀ قبل شود: نمیداند که آهنگ حجازی فروماند ز بانگ طبل غازی. سعدی. - رطل حجازی، در مقابل رطل مصری. رجوع به احکام الحسبه ص 80 شود. - قفیز حجازی، کیلی مخصوص است. رجوع به النقود العربیه ص 40 شود
منسوب به حجاز. مؤنث: حجازیه. - آهنگ حجازی. رجوع به مادۀ قبل شود: نمیداند که آهنگ حجازی فروماند ز بانگ طبل غازی. سعدی. - رطل حجازی، در مقابل رطل مصری. رجوع به احکام الحسبه ص 80 شود. - قفیز حجازی، کیلی مخصوص است. رجوع به النقود العربیه ص 40 شود
اسماعیل بن عبدالحق حجازی. یکی از ادباء و شعرای معروف قرن 11هجری است و در سال 1001 هجری قمری درگذشته. (قاموس الاعلام ترکی) عبدالحق بن محمد الحجازی. یکی از شعرا و ادبای قرن 11 هجری است که در سنۀ 1020 هجری قمری درگذشته است. (قاموس الاعلام ترکی)
اسماعیل بن عبدالحق حجازی. یکی از ادباء و شعرای معروف قرن 11هجری است و در سال 1001 هجری قمری درگذشته. (قاموس الاعلام ترکی) عبدالحق بن محمد الحجازی. یکی از شعرا و ادبای قرن 11 هجری است که در سنۀ 1020 هجری قمری درگذشته است. (قاموس الاعلام ترکی)
ممالۀ حجاز. رجوع بحجاز شود: چنین داد پاسخ که اندر حجیز ورا دزد برده ست بی مر جهیز. فردوسی. بهند آمدم بعد از آن رستخیز وز آنجا براه یمن تا حجیز. سعدی. تا خود کجا رسد بقیامت نماز من من روی در تو و همه کس روی درحجیز. سعدی. شاهدان میکنند خانه زهد مطربان میزنند راه حجیز. سعدی
ممالۀ حجاز. رجوع بحجاز شود: چنین داد پاسخ که اندر حجیز ورا دزد برده ست بی مر جهیز. فردوسی. بهند آمدم بعد از آن رستخیز وز آنجا براه یمن تا حجیز. سعدی. تا خود کجا رسد بقیامت نماز من من روی در تو و همه کس روی درحجیز. سعدی. شاهدان میکنند خانه زهد مطربان میزنند راه حجیز. سعدی