معنی حجن حجن (تَ) کژ شدن. کج گردیدن. کژی. اعوجاج. خمیدگی، کج گردیدن چیز، اقامت گزیدن در خانه، بخیلی کردن بچیزی. (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا