معنی حجل حجل (حِ) سپیدی. ج، احجال. (منتهی الارب) ، بندی که بر پای نهند. پابرنجن. (منتهی الارب). بند. پای بند که بر پا می نهند. خلخال. (ناظم الاطباء). پاورنجن. حجل. ج، حجول لغت نامه دهخدا