جدول جو
جدول جو

معنی حجر

حجر
(حَ)
کنار. (ترجمان عادل بن علی) (غیاث). بغل. (غیاث) ، تل ریگ و تودۀ آن، چشم خانه، کنار مردم. جامۀ کنار مردم. ج، حجور. (منتهی الارب) ، حرام. (ترجمان عادل بن علی). ناشایسته. بازداشته. (منتهی الارب) ، ج، حجره
لغت نامه دهخدا