معنی حبه حبه (حُبْ بَ) دوست. اختر حبتک و محبتک، بگزین آنکه را که دوست داری، آنچه خواهی بتو داده شود. آنچه خواهی از آن تو باشد. (اقرب الموارد) ، دوستی. یقال: نعم حبه و کرامه، خستۀ انگور. تخم انگور. ج، حبب، زن محبوبه و مرغوبه، خواسته لغت نامه دهخدا