جدول جو
جدول جو

معنی حبل

حبل
(حِ)
سختی، بلا. ج، حبول، دانشمند. زیرک. داهیه ای از رجال. (منتهی الارب). ج، حبول. (اقرب الموارد) ، القائم علی المال الرفیق بسیاسته. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا