معنی حاقف
- حاقف (قِ)
- کج. کژ. و فی الحدیث: فاذا ظبی حاقف، ای رابض فی حقف من الرمل او یکون منطویاً کالحقف و قد انحنی و انثنی فی نومه. (منتهی الارب). آهوئی که در اثر جراحت و جز آن در خواب کژ و دوتا گردد، و یا به زانو درآمده در ریگ توده و یا درهم پیچیده شده، مانند ریگ تودۀ منحنی
