جدول جو
جدول جو

معنی حافد

حافد
(فِ)
نعت فاعلی از حفد و حفود و حفدان، نواسۀ پسرینه. (مهذب الاسماء). نژاد پسرینه. نواده. نبیره. فرزندزاده. (غیاث از کنز). دخترزاده، داماد. (غیاث) (کنزاللغات) ، پدرزن، برادرزن، یار. یاریگر. دوست. (غیاث) (کنزاللغات) ، خدمتکار. (غیاث). در خدمت شتابنده. نیکوخدمت. ج، احفاد، حفده، حوافد
لغت نامه دهخدا