منسوب به چهار دیوار. جائی که از چهار طرف با چهار دیوار محصور شده باشد. چهاردیواری: آن مردگان در آن چهاردیواری بماندند سالیان بسیار. (ترجمه تفسیر طبری). رجوع به چاردیواری شود. - بودجۀ چهاردیواری، بودجۀ درست و کامل. - چهاردیواری اختیاری، مثلی است که از آن مصونیت حقوقی خانه و جایباش را خواهند. (یادداشت مؤلف). - چهاردیواری بودجه، چهارچوب بودجه در حد توانائی و امکانات بودجه