چوزه. (ناظم الاطباء). جوجه. ج، چوژگان: شاها ز توغوری بلباسات بجست مانندۀ چوژه از کف خات بجست از اسب پیاده گشت و رخ پنهان کرد پیلان بتو شاه داد و از مات بجست. فردوس مطربه. همچنانک آن مرغ بر آن بیضه خود بنشیند و آن را گرم میدارد و از آن چوژگان بیرون می آرد... لاجرم چوژگان بیرون نمی آیند. (کتاب المعارف). رجوع به چوزه شود