جدول جو
جدول جو

معنی چمانیدن

چمانیدن
(گُ رَهْ شُ دَ)
خرامانیدن. (شرفنامۀ منیری). در سیر و خرام آوردن. خرامانیدن و به ناز و کشی و آهستگی راه بردن. چماندن و خراماندن:
کجا من چمانیدمی بادپای
بپرداختی شیر درنده جای.
فردوسی.
رجوع به چم و چماندن شود، خوش خرامیدن و به ناز و زیبائی رفتن. (ناظم الاطباء). و رجوع به چمیدن شود، خمانیدن کنانیدن. (ناظم الاطباء). خماندن و خم آوردن
لغت نامه دهخدا