مرکب از ’چه’ موصول و ’م’ ضمیر مفعولی، مخفف چه مرا. از قبیل ’چت’ و ’چش’ و ’کم’ و ’کت’ و ’کش’ (از که موصول و ضمایر) : افزار خانه از زمی و بام و پوششش هر چم به خانه اندر سرشاخ و تیر بود. کسائی. زمین جز به فرمان تو نسپرم وز آن چم تو فرمان دهی نگذرم. فردوسی. فرستم به هر سال من باژ و ساو به پیش تو زان چم بود توش و تاو. فردوسی. نبینی کز خراسان من نشسته پست در یمگان همی آید سوی من یک به یک هر چم همی باید. ناصرخسرو