جدول جو
جدول جو

معنی چم

چم
(چَ/ چِ)
چشم بود، به زبان مرو. (فرهنگ اسدی). مردم دارالمرز و مردم مروشاهجان چشم را می گویند که به عربی عین خوانند. (برهان) (از جهانگیری). به زبان مرو و دارالمرز، مخفف چشم. (رشیدی). به زبان دری فارسی مخفف چشم است. (انجمن آرا) (آنندراج). چشم و عین. (ناظم الاطباء) :
از که آمختی نهادن شعرها ای شوخ چم
گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا.
عسجدی (از فرهنگ اسدی).
عالم دیگر است عالمشان
نیست فرقی ز نور تا چمشان.
سنائی (از انجمن آرا).
رجوع به چشم شود
لغت نامه دهخدا