آواز و صدای ضربت تیغ و شمشیر و گرز باشد که از پی هم زنند. (برهان). آواز گرز و شمشیر که در پی هم زنند. (انجمن آرا) (آنندراج). آواز ضرب شمشیر و گرز که پی هم زنند. (رشیدی). چکاچک و صدای برخورد تیغو شمشیر و گرز و جز آن بر جایی که پی هم زنند. (ناظم الاطباء). همان چاک چاک است. (شرفنامۀ منیری). بانگ زخم شمشیر. چکاچک. چک چک. چقاچق. چقاچاق. چخاچخ حکایت که جملگی نام صوتی است که از برخوردن یا فرود آمدن پیاپی تیغ و شمشیر و گرز و نظایر اینها به گوش رسدچاک چاک. چک چاک آواز حاصل از برخورد شمشیر و تبر وگرز و تبرزین و مانند اینها به چیزی یا به هنگام زخم. جرنگ جرنگ و ترنگ ترنگ. صلیل. قعقعه: برآمد چکاچاک زخم تبر خروش سواران پرخاشخر. فردوسی. برآمد چکاچاک زخم سران چو پولاد با پتک آهنگران. فردوسی. چکاچاک برخاست از هر دو روی ز پرخاش خون اندرآمد بجوی. فردوسی. شل و تیر پیوسته چون تار و پود چکاچاک برخاست از گرز و خود. اسدی. چو بر کوه سودی تن سنگ رنگ به فرسنگ رفتی چکاچاک سنگ. اسدی. رجوع به چخاچخ و چقاچق و چقاچاق و چکاچک و چک چک شود