جدول جو
جدول جو

معنی چغان

چغان
(چَ)
چوبی راگویند که میان شکافته چند جلاجل بر آن نصب کنند و آوازه خوانان بدان اصول نگاه دارند. (برهان). چوبی مانندمشتۀ حلاج که سر آن را شکافته جلاجلی چند در آن تعبیه کنند و اصول موسیقی را بدان نگه دارند. (فرهنگ نظام) ، نام نغمه و پرده ای است از موسیقی. (برهان). نغمه و نوائی از موسیقی. (ناظم الاطباء). نام دستگاهی از موسیقی، نام سازی. (ناظم الاطباء). بمعنی چفانه است. (جهانگیری). نام سازی از سازها و آلات موسیقی که چغانه نیز گویند:
از شعر او کننداگر شعر دلبران
هر تار آن ترانۀ چنگ و چغان دهد.
حمید قلندر (از جهانگیری).
و رجوع به چغانه شود، آلتی که بدان پنبه درست کنند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا