جدول جو
جدول جو

معنی چرک

چرک
(چَ رَ)
مطلق زخم را گویند اعم از زخم کارد و شمشیر و غیره. (برهان). زخم. (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). زخم خواه از کارد و شمشیر باشد و یا جز آن. ریش. (ناظم الاطباء). جراحت. بریدگی:
چرک زد چشم زخمی را ز یک خس
ز بهر چشم او را زخم شد بس.
خسرو دهلوی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا