جدول جو
جدول جو

معنی چرائی

چرائی
(چَ)
چرنده. حیوان چرنده. ستور چرنده:
وانکه نیابد طریق سوی خرابیت
از تو چرا جوید آن ستور چرائی.
ناصرخسرو.
گر می بخرد بقا نیابی
بیهوده چرائی ای چرائی.
ناصرخسرو.
و شیر حیوان چرائی خوشتر و لطیف تر باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا