خانه و دیواری باشد که از چوب و علف سازند. (برهان). دیواری که از چوب و علف و نی سازند. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). خانه و دیواری که از علف و نی سازند. (جهانگیری). خانه و دیواری باشد که از چوب و علف و نی سازند. (آنندراج). و آن خانه چوب و علف را ’کپر’ نیز گویند و در پارسی آن اصل است. (انجمن آرا) (آنندراج). خانه ای که از علف و نی سازند که اکنون در تکلم ’کپر’ است. (فرهنگ نظام). دیواری که از علف و نی باشد. (فرهنگ نظام). دیوارگونه ای که از ترکه و خارو علف سازند. حائطی از خار یا سر شاخه ها و شاخه های درهم. پرچین: آب چون مردان جنگی در زره باغ چون دیوار شهر اندر چپر. پوربهای جامی (از جهانگیری). کنار جوی از سبزه چپر بست میان کوه از لاله کمر بست. استاد (از جهانگیری). ، حلقه و دایره ای که از مردم و حیوانات دیگر کشیده شده باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). حلقه و دایره باشد. (جهانگیری). بمعنی دائره و حلقه نیز آمده. (انجمن آرا) (آنندراج). مجازاً مطلق حلقه. (فرهنگ نظام) : چپّرزده میدیدم گرد تو رقیبان را آهی زدم و گفتم تخم چپری سوزد. جامی (از انجمن آرا). فریاد که وقت خط درآوردن تست بر گل ز بنفشه چپّر آوردن تست ما را بعتاب و کینه سبلت چه کنی سبلت کن ما ریش برآوردن تست. شمس الدین باقانی (از لباب الالباب). ، پوست پاره هایی را گویند که بندبافان و نواربافان، تار ابریشم و ریسمان را بر آن کشند، و هر مرتبه که پود را بگذرانند آنها را بگردانند. (برهان) (انجمن آرا) (جهانگیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). و این قسم بند و نوار را چپرباف گویند. (برهان) (انجمن آرا) (جهانگیری) (آنندراج) (فرهنگ نظام). و چپرباف، هر چه باین طریق بافته شود. (ناظم الاطباء) ، بمعنی دیواری است که از چوب و خاک در برابر قلعه برای تسخیر آن سازند و در پناه آن جنگ کنند. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دیواری که در برابر قلعه از خاک و چوب برای تسخیر آن میساختند. (فرهنگ نظام) : لشکر مغول پیرامن نهر فرودآمدند و چپر بستند. (ذیل جامع التواریخ رشیدی). هولاکوخان بر باب الانطاکیه نزول فرمود و پیرامون شهر چپر بستند. (ذیل جامع التواریخ رشیدی). رخنه ها در سور و باروی برنج آسان کنی گر چو ما از تختۀ نان تنک سازی چپر. بسحاق اطعمه (از انجمن آرا)