جدول جو
جدول جو

معنی چالیش

چالیش
مزیدٌفیه لفظ چالش، (فرهنگ نظام)، رفتاری باشد از روی تکبر و ناز، (برهان) (آنندراج)، خرامیدن، (غیاث)، رفتار از روی عجب و ناز، (ناظم الاطباء)، ناز و نخوت، تکبر و غرور:
این نظر با آن نظر چالیش کرد
ناگهانی از خرد خالیش کرد،
مولوی،
، چالش، سعی و کوشش در جنگ، جنگ و جدال، رزم و پیکار:
روز و شب در جنگ و اندر کشمکش
کرده چالیش اولش با آخرش،
مولوی،
چون خیالی در دل شه یا سپاه
کرد در چالیش ایشان را تباه،
مولوی،
گر نبودی نفس و شیطان و هوا
گر نبودی زخم و چالیش و وغا،
مولوی،
جوشن و خود است مر چالیش را
وین حریر و برد، مر تعریش را،
مولوی،
و رجوع به چالش شود
لغت نامه دهخدا