معنی چابک چابک (بُ) چابق. تازیانه. (برهان) (غیاث از بهار عجم و سراج و سروری) : اسپی است مرا ز سایۀ خود به گریز دشت از عرق سستی او طوفان خیز یک گام به گام بسپرد گر به مثل شمشیر بود چابک و خنجر مهمیز. سنجرکاشی (از آنندراج) لغت نامه دهخدا