جدول جو
جدول جو

معنی ثمء

ثمء
(تَ)
چرب خورانیدن، شکستن چنانکه سر را، پلیدی کردن، ترید و اشکنه کردن نان را، ثم ء کماه، افکندن سماروغ در روغن، ثم ء لحیه بحنا، رنگ کردن ریش بحنا، ثم ء بما فی البطن، خالی کردن شکم را از فضول
لغت نامه دهخدا