حرف چهارم است از حروف هجای عرب و حرف پنجم از هجای فارسی و صوت آن سین است آنگاه که زبان در میان دندانها درآرند، یا اصوت ثتای یونانی میان حرف ت و ج و نام آن ثاء است و چهاردهمین از حروف جمّل و آنرا به پانصد دارند و در حساب ترتیبی نمایندۀ عدد پنج است و هم از حروف روادف و از حروف مصمته است و در کتب لغت رمز است از حدیث و در علم هیئت (بدون نقطه) رمز است از تثلیث، و این حرف در زبانهای اوستائی و پارسی باستان بوده است، ابدالها: در فارسی: > گاه به ’ه’ تبدیل شود، مانند: سپیژه = سپهر، پرثوه = پهله (پهلوی، با تبدیل و قلب)، مثره = مهر، > و گاه به ’س’ بدل گردد، مانند: پوثره = پسر (پوهر پهلوی)، > ثاء لغات عربی در فارسی گاه بدل به ’تاء’ شود، چون: ثرید = ترید، و در زبان عربی: > گاه بدل ’تا’ آید: شبث = شبت، حثیره = حتیره، بقث = بقت، > و گاه بدل ’ض’ آید: تحاث = تحاض، اثر = اضر، > و گاه بدل ’غ’ آید: ضیثم = ضیغم، > و گاه بدل ’ف’ آید: ثوم = فوم، ثنأدار = قنأدار، > و گاه بدل ’ق’ آید: مثم و مثمّه = مقم و مقمه، > و گاه بدل ’م’ آید: ثعو = معو، > و گاه بدل ’ن’ آید: ثتن اللحم = نتن اللحم، و این حرف در فارسی دری نباشد لکن در کلمات کیومرث و طهمورث و ارثنک و ثغ، آمده است