جدول جو
جدول جو

معنی تهشم

تهشم
(تَ)
شکسته شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکسته شدن درخت از خشکی. (از اقرب الموارد) ، شکستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) ، مهربان گشتن، خواستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، استعطاف و ترضی. (اقرب الموارد) ، مهربان شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مهربانی کردن. (تاج المصادر بیهقی). تعطف. (اقرب الموارد) ، خوار و سست شدن شتر، شکستن و خوار کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اکرام و بزرگداشت کردن کسی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا