جدول جو
جدول جو

معنی تولیه

تولیه
(تَ رَیْ یُ)
شیفته گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (آنندراج) ، در وله افکندن کسی را. (از اقرب الموارد). اندوهگین و سرگشته گردانیدن. (از ناظم الاطباء). رجوع به وله شود، جدا کردن بچه از مادر. فی الحدیث: لاتوله والده بولدها، ای لایفرق بین المراءه و ولدها و ذلک فی الصباء. (منتهی الارب). جدائی انداختن میان زن و بچۀ وی. (ناظم الاطباء). جدا کردن مادر از فرزند. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، واله گردانیدن حزن و جزع کسی را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا