جدول جو
جدول جو

معنی توعر

توعر
(تَ)
درشت شدن راه. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سخت گردیدن مکان. (از اقرب الموارد). دشوار گشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سختی نمودن در چیزی، دشوارکار گردیدن مرد، سرگشته و متحیر گردیدن در کلام. یقال: توعر فی الکلام، ای تحیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا