جدول جو
جدول جو

معنی توز

توز
شهری است در سرحد پارس قریب به اهواز و معرب آن توج است، (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی)، اما در قاموس، توج و توز هر دو به تشدید ’واو’ آورده و گفته: منه الثیاب التوزیه، (فرهنگ رشیدی)، شهری باشد نزدیک به اهواز و آن شهر در عهد قبل آباد بوده و بعضی گویند شهری بوده است نزدیک به کوفه و اکنون خراب است، (برهان)، شهری بوده در خوزستان و اهواز و بافته ای که در آنجا می بافند توزی گویند و منسوب به آنجا دارند، (انجمن آرا) (آنندراج)، شهری است به فارس و آن را توج نیز گویند، و جامه های توزی و توزیه منسوب بدان است، (از تاج العروس) (از منتهی الارب)، و از آن شهرند محمد لغوی بن عبداﷲ و ابوعلی محمد بن صلت و ابراهیم بن موسی و احمد بن علی که محدثانند، (منتهی الارب) : چون سال بیست و سه اندر آمد از هجرت پیغمبر
، عمر را به اول سال خبر آمد که شهرک، که ملک فارس است سپاه بسیار گرد کرده است به توج، و توج آن شهر است که وی را به پارسی توز خوانند و آن جامهای توزی از آنجا آورند، به کرانۀ فارس است از سوی اهواز، (ترجمه طبری بلعمی)، شهری است از ناحیت پارس اندر میان دو رود نهاده و مردم بسیار و توانگر وهمه جامه های توزی از اینجا برند، (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا