جدول جو
جدول جو

معنی تو

تو
(تَ / تُو)
بمعنی تاب است که تابش آفتاب و امثال آن باشد. (برهان) (آنندراج). تاب که از تافتن مشتق است. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج). تابش، مانند تابش آفتاب و جز آن و گرما و حرارت و گرمی. (ناظم الاطباء). تاب بمعنی تابنده، جایی را نیز گویند در صحرا که آب در آن ایستاده بود، و بعربی غدیر خوانند. (برهان) (آنندراج). مغاک و غدیر و برکه، تاب و پیچش، دور (د / دو) و تا و نورد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا