معنی تنعاب تنعاب (تَدْ) نعب. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نعبان. (منتهی الارب). بانگ کردن غراب یا گردن دراز کردن و سر جنباندن آن وقت بانگ کردن. (آنندراج) لغت نامه دهخدا