جدول جو
جدول جو

معنی تنعاب - جستجوی لغت در جدول جو

تنعاب(تَدْ)
نعب. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نعبان. (منتهی الارب). بانگ کردن غراب یا گردن دراز کردن و سر جنباندن آن وقت بانگ کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنداب
تصویر تنداب
آن قسمت از رودخانه که به علت شیب زیاد، جریان آب تندتر از قسمت های دیگر است، در علم شیمی تیزاب، آبی که با سرعت و فشار زیاد در روی زمین جاری باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعاب
تصویر نعاب
بانگ کردن کلاغ، بانگ کلاغ که به فال بد بگیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنگاب
تصویر تنگاب
آبگوشت یا غذای آبدار دیگر که آب کم در آن ریخته باشند، آب کم عمق
فرهنگ فارسی عمید
(تَ / تِ / تِ لِعْ عا)
مرد بسیاربازیگر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
مرد درازبالا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان بخش کوهک شهرستان جهرم است که 169 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پایاب و کم عمق. (ناظم الاطباء) ، آبی کم مانده از گوشتی بسیار که جوشانده و پخته باشند درآن آب. که مادۀ آن بسیار باشد: آبگوشتی تنگ آب، آبگوشتی که گوشت آن فراوان و آب آن بسیار کم باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). از: ’تنگ’، بمعنی قلیل و کم و نادر + آب. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ حاض ض)
بازی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ترعیب. ترسانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به ترعیب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنگاب
تصویر تنگاب
کم عمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنداب
تصویر تنداب
تیز آب تنداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلعاب
تصویر تلعاب
کسی که بسیار شوخی و مزاح بکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترعاب
تصویر ترعاب
ترسانیدن، ترعیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعاب
تصویر نعاب
آواز کلاغ آواز دادن کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعاب
تصویر نعاب
((نُ))
آواز دادن کلاغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنداب
تصویر تنداب
سیل
فرهنگ واژه فارسی سره
کم آب
متضاد: پرآب، غلیظ
متضاد: رقیق
فرهنگ واژه مترادف متضاد