معنی تنزیق تنزیق (تَ) برسکیزانیدن و آلیز کنانیدن ستور را و برجهانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). زدن اسب تا آنکه برجهد و برخیزد. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا