معنی تلهق تلهق (تَ) سخت سپید گشتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسیاری در کلام و تقعر در آن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا