بمعنی تکس است که تخم و استخوان انگور باشد. (برهان) (آنندراج). بمعنی تکس است. (فرهنگ جهانگیری). تکسل. (ناظم الاطباء) : کله سرش از دبوس منکر بشکست همچو تکسک مویز و دانۀ خرما. سوزنی (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی). قوت و غذای باب تو و عم و خال تو ز آخال و از تکسک خرابات و مفسقه. سوزنی. خری که کاه و جو او ز برگ تاک و تکسک مراغه کردن و غلطیدنش اسو به اسو. سوزنی. رجوع به تکز و تکژ و تکس و تکسل و تکش شود