معنی تکبکب تکبکب (تَ) درپیچیده شدن بجامه. (ناظم الاطباء). تزمل در جامۀ خود، یقال: جاء متکبکباً فی ثیابه، متزملاً، فراهم آمدن قوم. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا