پرهیزکار. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، اتقیاء و تقواء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی ترسنده از خدا و مجازاً بمعنی پرهیزکار. (غیاث اللغات) (آنندراج) : از تقی دین طلب ز رعنا لاف از صدف در طلب ز آهو ناف. سنایی. قصدآن کرده بود که ذیل عفاف و جیب صلاح و نفس تقی و عرض نقی این بنده را... به لوث خبث و فجور خود ملطخ گرداند. (سندبادنامه ص 77)