ازیکدیگر بریدن. (زوزنی). بریدن دو گروه از یکدیگر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). باهم قطع نمودن یکدیگر را. (غیاث اللغات) (آنندراج). ضد تواصل. (اقرب الموارد). حصه حصه شدن ارحام، جدا شدن پاره ای از چیزی. (از اقرب الموارد). از هم جداشدگی، قطع کردن دو چیز همدیگر را از وسط و مانند خاج واقع شدن دو چیز بر روی هم. (ناظم الاطباء) : چهارراه محل تقاطع دوراه است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)