جدول جو
جدول جو

معنی تفه

تفه
(تُ فَ / تُفْ فَ)
زن خوار و ذلیل. (منتهی الارب) ، سیاه گوش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). جانورکی چون بچه سگ یا موش. (ازاقرب الموارد). عناق الارض. غنجل. قراقلاغ. تمیله. قره قولاق. برید. فرانق. قره قولاخ. پروانه. پروانک. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، فی المثل: استغنت التفه عن الرفه. (منتهی الارب). مثلی است که درباره لئیم زنند هنگامی که سیر باشد و رفّه کاه است، یعنی چهارپا از کاه بی نیاز گردید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا