زرد شدن میوۀ عرفج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، از پی درداشتن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). از پس کسی درآمدن و در پس کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دنبال کردن. (از اقرب الموارد). چیزی را در پس چیزی کردن. (آنندراج). تردد و آمدو شد نمودن بکوشش در طلب چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). واپس نگریستن و متردد شدن در جستجوی چیزی. (آنندراج) ، در سال دو بار غزو کردن. (تاج المصادر بیهقی). دو بار در جنگ کفار رفتن در یک سال. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دوباره کردن کاری را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بازگشتن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). واگردیدن. (تاج المصادر بیهقی) ، بازگردانیدن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، وا گوشۀ دهان افکندن سخن. (تاج المصادر بیهقی) ، حکم کسی را فسخ کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). فسخ کردن حاکم حکم حاکم پیشین را با حکم دیگری. (از اقرب الموارد) ، بدل چیزی گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آشکار کردن عیب کسی و بیان کردن اغلاط وی. (از اقرب الموارد) ، نشستن بعد نماز جهت دعا و انتظار و درنگی و التفات کردن در آن و منه الحدیث: من عقب فی الصلوه فهو فی الصلوه و نماز بعد تراویح و قوله تعالی: ولی مدبراً و لم یعقب یا موسی، ای لم یعطف و لم ینتظر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، استثناء: لیس فی صدقته تعقیب، ای استثناء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بعد تراویح نافله خواندن. (از اقرب الموارد). نماز بعد تراویح. (ناظم الاطباء)