جدول جو
جدول جو

معنی تعس

تعس
(تَ)
بدی و دوری و نگون ساری و هلاکی، یقال: تعساً له. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بدی و بدبختی و نحوست. (دزی ج 1 ص 147). تعساً له، یعنی هلاک گرداند خداوند او را و این مفعول مطلق است و عامل آن محذوف. (از اقرب الموارد). تعساً له، هلاکی باد بر او. (دهار)
لغت نامه دهخدا