جدول جو
جدول جو

معنی تضعضع

تضعضع
فروتنی کردن وعاجز گردیدن و نیازمند شدن بسوی کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فروتنی کردن و خوار و نیازمند شدن، ضعیف و نزار شدن جسم کسی از بیماری و اندوه، کم شدن مال کسی. (از اقرب الموارد) ، فرونشستن بنا و افتادن و جنبیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا