برآوردن چیزی را به آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شستن و آب سایی کردن جواهر. (بحرالجواهر) (یادداشت مرحوم دهخدا). شستن داروها به آب بطرزی خاص. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ذخیرۀ خوارزمشاهی باب پنجم از جزو نخستین از گفتار دوم از کتاب ششم شود: و تدبیر بعض سنگهای دیگر چون اقلیمیا و زاجات آن است که نخست آن را بسوزند، پس تصویل کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، روفتن اطراف خرمن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سوختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)