تسریع بمعنی شتافتن اصلا در کتب لغت دیده نمی شود، بجای آن اسراع بر وزن اکرام است که سرعت مانند قدرت نیز اسم آن میباشد. (نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال دوم). شتابانیدن. (دهار) ، مبادرت کردن بسوی چیزی و سرعت کردن. (از متن اللغه) ، و نیز تسریع زادن گوسفند است بچۀ خود را زنده پیش از تمام شدن وضع. و چنین حمل را سرّوع خوانند. این کلمه را از بعض بادیه نشینان شنیدم و در کلام ائمۀ لغت ندیدم و چنان می بینم که فصیح است. (از متن اللغه)